
در این پیغام، به این موضوع میپردازیم که چطور دعا بکنیم.
یکی از اصول پایه و بسیار اساسی در زندگی مسیحی دعا کردن است. همیشه گفتیم خواندن کتابمقدس خوراک ما است. با این حساب، دعا کردن برای ما مثل نَفَس کشیدن است. اگر میخواهید زنده بمانید، باید نَفَس بکشید. تنفس برای ما حکم مرگ و حیات را دارد.
وقتی از شکم مادرتان خارج میشوید و قدم به دنیا میگذارید، در واقع، به اتمسفر کرۀ زمین قدم میگذارید. اولین کاری که اتمسفر با شما انجام میدهد این است که به ریههای شما فشار وارد میکند. برای همین، در همان لحظۀ تولد، شروع به تنفس میکنید، چون فشار هوا وارد ریههای شما میشود و ریهها را وادار میکند هوا را داخل بکشند. برای همین، حبس کردن نَفَس کار سختی است، سختتر از نَفَس کشیدن است. اگر فقط یک دقیقه نَفَس را نگه بدارید، کبود میشوید و ضربان قلبتان تند میشود و خیس عرق میشوید، چون با فشار طبیعی که به ریه وارد میشود مقاومت میکنید.
بسیار خوب، دعا کردن به همین شکل است. وقتی در خانوادۀ الهی چشم باز میکنید، وقتی تولد دوباره پیدا میکنید، وقتی فرزند خدا میشوید و به دنیای خدا وارد میشوید، وارد یک قلمرو و گستره میشوید که باید در آن زندگی بکنید. اتمسفر حضور خدا و فیض خدا به زندگی شما فشار وارد میکند. حالا، در این اتمسفر، طبیعیترین کاری که باید انجام بدهید تنفس است. برای همین، میگوییم دعا واکنش به فشار هوای حضور خدا در زندگی شما است.
مثل نَفَس کشیدن که امر طبیعی برای بشر است، دعا کردن نیز برای ایمانداران امر طبیعی است. شما در یک اتمسفر زندگی میکنید و به اتمسفر حضور خدا واکنش نشان میدهید. واکنش شما به هوای حضور خدا مثل کاری است که در دَم و بازدم انجام میدهید.
دعا واقعاً مهم است. ما دربارۀ دعا خیلی صحبت میکنیم و به قولی حرف زدن دربارۀ دعا همیشه نُقل زبانمان است. اما باید بدانیم که دعا یک قدرت عظیم است. یک نفر گفته: «دعا آن عصب باریک است که ماهیچههای قادر مطلق را حرکت میدهد.» بله، به زبان ساده، دعا قدرت خدا را فعال میکند. وقتی قوم خدا دعا میکند، خدا عمل میکند. علاوه بر این، دعا شما را با خدا هممسیر میکند. کلام خدا از ما میخواهد دعا بکنیم و از ما میخواهد در روح دعا بکنیم. دعا کردن در روح به این معنا است که در هماهنگی با روح خدا دعا میکنیم.
بنابراین، وقتی دعا میکنیم، خدا عمل میکند. دعا ما را با ارادۀ خدا و هدف خدا همراستا میکند. وقتی در ارادۀ خدا و موافق با ارادۀ خدا دعا میکنیم، با اهداف خدا همراستا میشویم. پس دعا تأثیر شایان توجهی دارد که ما را با اهداف خدا هماهنگ میکند. از اینرو، خدا در دعا عمل میکند. دعا واقعاً شرایط را تغییر میدهد. یادم میآید، وقتی بچه بودم، در اتاق ناهارخوری، تابلویی داشتیم که روی آن نوشته بود: «دعا امور را تغییر میدهد.» بله، دعا واقعاً امور را تغییر میدهد. دعا مؤثر است.
یکبار، یک آقایی در حال کار روی یک مجسمه بود و در حالی که زانو زده بود به قسمت انتهایی آن پیکره ضربه میزد. در همان زمان، یک واعظ به او میرسد و میگوید: «ای کاش من هم میتوانستم به قلب مردم اینطور ضربه بزنم تا دلشان عوض بشود.» آن مجسمهساز به آقای واعظ نگاه میکند و میگوید: «شاید اگر مثل من، روی زانوها، کار بکنید، بتوانید به دل مردم ضربه بزنید.» در حرف این آقای پیکرتراش یک دنیا واقعیت نهفته است، یعنی همۀ موعظهها و تعلیمهای شما نمیتوانند کاری را که دعا انجام میدهد انجام بدهند.
شاید شما خیلی متوجه این موضوع نباشید، ولی صادقانه به شما بگویم اگر از تجربههای خودم درسی یاد گرفته باشم، آن درس این است که من فرق زمانی را که برای خدمتم دعا میشود با زمانی که دعا نمیشود احساس میکنم. این به من ثابت شده است. هم دعای مردم، حتی کسانی که آنها را نمیشناسم، هم وقتی خودم با جدیت دعا میکنم، تفاوت چشمگیر و قابل توجهی را در خدمتم میبینم. من حواسم به این موضوع هست. دعا بسیار مؤثر است.
معمولاً، میگوییم دعا گفتگو با خدا است. وقتی نوزادی در خانوادۀ شما به دنیا میآید، به اولین چیزی که فکر میکنید این است که خاطرجمع بشوید آن نوزاد به محیط اطراف واکنش نشان میدهد. در مورد ایمانداران نیز همینطور است. وقتی ایماندار میشوید، اولین اتفاقی که میافتد این است که در یک آن وارد محیطی میشوید که خدا حضور دارد و بیصبرانه مشتاقید با خدا گفتگو بکنید و حرف دلتان را به او بزنید. این یعنی دعا.
دعا مثل این نیست که موقع خواب شبانه یک کتاب به دست بگیرید و با خواندن آن کتاب، آرامآرام، به خواب بروید. دعا لالایی نیست. دعا گفتگو با خدا است، مثل زمانی که با یک نفر گفتگو میکنید. دعا کردن این نیست که یک سری کلمات قُلمبه سُلمبه را پشت هم ردیف بکنید و به قول معروف جملات قصار به زبان بیاورید. دعا کردن مسابقۀ واژگان نیست که با هم رقابت بکنیم تا ببینیم چه کسی میتواند بدون لحظهای مکث بیشترین جملات الهیاتی را در دعا بیان کند. این اصلاً دعا نیست.
تکرار بیهوده نیز دعا نیست. دعا این نیست که یک جمله یا عبارت را مدام تکرار بکنیم. مثلاً، بگوییم: «خدایا، از تو خواهش میکنم این کار را برای من انجام بدهی. به تو التماس میکنم، ای خدا، به تو التماس میکنم. بله، خدایا از تو خواهش میکنم این کار را بکنی، خدایا، به تو التماس میکنم.» خیر، لازم نیست اینطور به خدا التماس بکنید. این فریسیان بودند که جملات خودشان را تکرار میکردند. اما دعا اینگونه نیست. دعا این نیست که یک جمله را بارها و بارها تکرار بکنیم، دعا وِرد خواندن و تکرار کلمات نیست. خدا که ناشنوا نیست. خدا، همان بار اول، دعای شما را میشنود. اینهمه تکرار لازم نیست. لزومی ندارد یک کلمه یا جمله را مدام تکرار بکنیم. انجیل متی فصل ۶ همین را میگوید. دعا تکرار بیپایان کلمات نیست. التماس کردن نیز به معنی دعا نیست. این دعا این نیست که پشت هم تکرار بکنیم: «لطفاً، خواهش میکنم، خواهش میکنم، خدایا، خواهش میکنم اگر فقط یک کار را برایم انجام بدهی، ممنون میشوم. خواهش میکنم.» اگرچه در این دعای یادشده درخواست و تقاضا و جدیت و پشتکار به چشم میآید، اما دعا اینگونه نیست. به زبان ساده، دعا یعنی گفتگو.
یک وقتهایی به خدا میگویید: «عجب روز قشنگی! خدایا، امیدوارم تو هم مثل من از این روز قشنگ لذت ببری. برای این روز زیبا از تو ممنون.» این دعا در جای خودش یک دعای مهم است، آنقدر مهم است که انگار پشت منبر ایستادید و به مردم درس الهیات میدهید. آن دعای کوتاه شما به اندازۀ موعظه از پشت منبر اهمیت دارد، چون در دعایتان با خدا صحبت میکنید.
حالا، وقتی کتابمقدس را میخوانیم، این خدا است که با ما صحبت میکند. اما، وقتی دعا میکنیم، ما با خدا صحبت میکنیم. برای اینکه گفتگوی ما معنی گفتگو بدهد، هر دو گفتگو لازم است، هم خواندن کتابمقدس هم دعا. هیچکس به گفتگوی یکطرفه علاقه ندارد.
بله، همۀ ایمانداران دعا میکنند، همۀ ما با خدا صحبت میکنیم، ولی همۀ ما درست دعا نمیکنیم، همۀ ما آنطور که باید درست دعا بکنیم دعا نمیکنیم. خیلی از ایمانداران اشتباه دعا میکنند. اولین مشکل این است که بیشتر وقت دعای ما به این میگذرد که از خدا درخواستهایی داریم که واقعاً به آنها نیاز نداریم. آیا متوجه هستید؟ بیشتر وقت دعای ما به این میگذرد که «ای خداوند، این را به من بده، آن را به من بده.» البته که خداوند خیلی خوب میداند اگر آن چیزی که از او درخواست میکنیم به ما بدهد، زندگیمان به هم میریزد. برای همین، آن را به ما نمیدهد.
اما دعای ما به اینجا ختم نمیشود. خیلی وقتها، از خدا چیزی را میخواهیم که آن را داریم. آیا تا به حال از خداوند درخواست آرامش کردید؟ کتابمقدس میفرماید آرامشی که فوق از تمامی عقل است از آنِ شما است. آیا تاکنون از خدا فیض درخواست کردید؟ کتابمقدس میفرماید فیض خدا برای ما بسنده است. آیا تا به حال از خدا درخواست محبت کردید؟ کلام خدا میفرماید محبت خدا در دلهای شما ریخته شده است. پس دیگر چه میخواهید؟ ما از خداوند چیزهایی را درخواست میکنیم که آنها را داریم. برای همین، یعقوب در رسالهاش میگوید باید درخواست حکمت بکنیم، چون، اگر حکمت داشته باشیم، دیگر از خدا چیزهایی را که صاحب هستیم درخواست نمیکنیم.
بنابراین، دعا به معنی گفتگو با خدا است. اما دربارۀ دعا نکتهها و موارد درست و اشتباهی وجود دارد که باید آنها را درک بکنیم. دعا صحبت با خدا است، پس لزومی ندارد دعای ما شامل یک گفتگوی فرهیخته و روشنفکرانه همراه با کلمات قصار باشد، لزومی ندارد حتماً رسمی یا غیررسمی باشد. پولس در رسالۀ افسسیان میگوید: «در هر وقت، همه نوع دعا بکنید.» یعنی میتوانید همهگونه دعا بکنید. در زمان تنگنا و تشویش و سختی، به حضور خدا میروید و دعا میکنید. زمانی که شاد و خوشحالید، در دعا به خدا میگویید: «خداوندا، عجب روز معرکهای! خیلی خوشحالم. فقط خواستم بگویم چه حس و حالی دارم.» آیا میدانستید این هم به معنای دعا است؟ هر گونه صحبت با خدا در هر زمان و هر مقطع و هر موضوعی به معنی دعا میباشد. گفتگو با خدا یعنی دعا.
این را هم بگوییم که حتماً لازم نیست موقع دعا چشمتان را ببندید. البته کلیسایی که من در آن بزرگ شدم یک کلیسای محلی در یک شهر کوچک بود و آنجا رسم این بود که موقع دعا سرها را خم بکنیم و چشمها را ببندیم. البته مهم است به بچهها یاد بدهید که موقع دعا چشمان را ببندند تا این طرف و آن طرف را نگاه نکنند و صدا نکنند و بازیگوشی نکنند. ما بچهها را به این رسم عادت میدهیم تا حواسشان جمع بشود. گاهی وقتها نیز موقع دعا دستها را هم میگیریم تا بچهها به دعا توجه بکنند و حواسشان جای دیگری نرود.
یادم میآید، قدیمها، وقتی با تعدادی از دوستان سفر جادهای میرفتیم، در طول راه گپ میزدیم و وعظ میکردیم و حتی چهارصدایی سرود میخواندیم و خلاصه وقت خوبی با هم داشتیم. در همۀ این سفرها، همیشه جلسۀ دعا هم داشتیم. بار اول که با آنها مسافرت رفتم، همه با چشم باز دعا کردیم، به خصوص راننده که حتماً باید چشمانش باز میبود! وقتی هم نوبت او رسید که دعا بکند، خدا را شکر که با چشمان باز دعا کرد. قطعاً که نمیخواستیم راننده با چشم بسته دعا بکند و به قول معروف به امید خدا رانندگی بکند. حالا بگذریم از اینکه این دوست ما با چشمان باز هم خیلی خوب رانندگی نمیکرد!
ولی واقعیت این است که اولین بار که با چشمان باز دعا کردم، با خودم فکر کردم: «آیا خداوند دعای مرا میشنود؟» به هر حال، در تلویزیون، هر بار کسی دعا میکند، چشمانش بازِ باز است. ولی واقعاً چشم باز یا بسته فرقی نمیکند. به گفتۀ کتابمقدس، میتوانید با چشمان باز و با نگاه رو به آسمان دعا بکنید. به گفتۀ کتابمقدس، میتوانید دستهای خودتان را بلند بکنید و دعا بکنید، میتوانید زانو بزنید و دعا بکنید، میتوانید سجده بکنید و دعا بکنید، میتوانید دراز بکشید و دعا بکنید، میتوانید ایستاده دعا بکنید، نشسته دعا بکنید، در حال قدم زدن دعا بکنید. واقعاً فرقی نمیکند در چه حالتی دعا بکنید. من خبر دارم کسانی هستند که خلوتگاه دعای آنها داخل دستشویی است و البته اشکالی هم ندارد. واقعاً مهم نیست کجا دعا میکنید.
باز هم تکرار میکنم که دعا گفتگو با خدا است. برای همین، فرقی نمیکند در چه حالتی یا به چه سبک و شیوهای دعا میکنید. فرقی نمیکند چشمانتان باز باشد یا بسته. اینها اصلاً مسألهای نیست، مسالۀ اصلی گفتگو با خدا است.
الان وقتش است دربارۀ دعا به چند مورد اشاره بکنم و آنها را کوتاه و مختصر توضیح بدهم. این موارد دربارۀ دعا از این قرارند: «ضرورت، شرطها، محتوا، موانع.» اول از همه ضرورت دعا را بررسی میکنیم. مورد اول این است که دعا امر ضروری است، چون دعا کردن به ما حکم شده و هر آنچه به ایمانداران حکم شده باشد به ضرورت تبدیل میشود و انجام آن واجب است. عیسی مسیح در انجیل لوقا ۱۸:۱ میفرماید: «میخواهم همه در همهجا دعا بکنند و غش و ضعف نکنند.» آیا میدانید بیشتر مردم، وقتی مشکل دارند، چه میکنند؟ آنها غش و ضعف میکنند. اما عیسی مسیح میفرماید: «غش و ضعف نکنید، دعا بکنید. میخواهم دعا بکنید، نه غش و ضعف.»
الان سراغ پطرس برویم که یک مشکلی داشت. او همیشه در جلسۀ دعا میخوابید. برای همین، عیسی مسیح به او میگوید: «اگر بیدار میماندی و دعا میکردی، این بلا سرت نمیآمد. بیدار باشید و دعا بکنید تا در وسوسه نیفتید.» پس میبینید که پطرس دعا نکرد و خودش را مقابل وسوسهها آماده نکرد. اگر وقت دعای شما از وقت خوابتان بیشتر باشد، زندگی روحانی بهتری خواهید داشت. عدهای از ما شب، که سر بر بالش میگذاریم و میخواهیم دعا بکنیم، هنوز عبارت «خداوند عزیز» از دهانمان خارج نشده هفت پادشاه را خواب دیدیم! وقتی هم که صبح میشود، اصلاً حال نداریم و توان نداریم روزمان را شروع بکنیم. آیا دلیلش را میدانید؟ چون شب قبل، به جای دعا کردن، خوابیدیم. پس بیدار باشید و دعا بکنید تا در وسوسه نیفتید. دعا ما را تقویت میکند. لازم است دعا بکنیم. دعا کردن ضرورت دارد، چون دعا کردن یک حکم است. دعا واجب است. به این گفته این را هم میتوانیم اضافه بکنیم که «دعا کردن ضرورت دارد، چون دعا گناه را از ما دور نگه میدارد.» دعا ما را از نظر روحانی آماده میکند.
شما میتوانید به هر سه شخص تثلیث دعا بکنید. مردم میگویند: «ولی باید در نام خداوند عیسی مسیح دعا بکنیم.» بسیار خوب، بعد، در این باره توضیح میدهیم. اما شما میتوانید به خدا دعا بکنید، میتوانید به مسیح دعا بکنید، میتوانید به روحالقدس دعا بکنید. شما میتوانید با هر سه شخص تثلیث صحبت بکنید. حتی میتوانید بگویید: «میخواهم هر سه شخص شما به دعایم گوش بدهید. من با هر سه شخص تثلیث حرف دارم.» پس میتوانید همزمان به هر سه شخص تثلیث دعا بکنید.
این را هم بگوییم که نه فقط دعا کردن به ما حکم شده است، بلکه این هم حکم شده که بسیار دعا بکنیم. رسالۀ افسسیان ۶:۱۸ میفرماید: «در هر وقت، دعا کنید.» رسالۀ اول تسالونیکیان فصل ۵ میگوید: «همیشه دعا کنید.» قبلاً به این فکر میکردم همیشه دعا کردن یعنی چه. چطور میتوانید همیشه دعا بکنید؟ وقتی سنم کم بود، همۀ تصورم از دعا این بود که چشم را میبندید و دعا میکنید. بعد، برایم سوال بود که مگر میشود با چشم بسته به این طرف و آن طرف رفت؟ با این اوضاع، شما به یک تعداد فریسی زخمی و مجروح و خونین و مالین تبدیل میشوید. در زمان عیسی مسیح، گروهی از فریسیان اعتقاد داشتند نگاه کردن به زن گناه است. برای همین، هر کجا خانمی را میدیدند، همان لحظه، چشمان خودشان را میبستند و با سر داخل دیوار میرفتند. ولی ما نمیخواهیم شما مسیحیان زخمی و مجروح و خونین و مالین باشید که در حال دعا با چشم بسته این طرف و آن طرف بروید و سرتان به هر جایی برخورد بکند. پس معنی همیشه دعا کردن و بیوقفه و پیوسته دعا کردن این نیست. منظور این است که همیشه و همهوقت در این حس و حال باشید که خدا را در همهچیز در نظر داشته باشید، یعنی همهچیز را به خدا ربط بدهید.
یک مثال میزنم. شما زندگی خودتان را دارید و سرتان به کار و زندگی گرم است. در همین روزهای خوب زندگی، یک روز آفتابی میبینید، یک بچۀ کوچولوی ناز میبینید، دوست خوب شما تلفن میزند و از محبت این دوست دلتان گرم میشود. چه بسا به کسی که دوستش دارید نگاه میکنید و از دیدنش حظّ میکنید. با دیدن همۀ این زیباییها و دلخوشیها، اولین واکنش شما چیست؟ برای همۀ اینها از خداوند تشکر میکنید. شما همۀ این زیباییها را به خدا ربط میدهید. شما به همین بسنده نمیکنید که بگویید: «بهبه، چقدر قشنگ!» شما میگویید: «خدایا، تو این قشنگی را آفریدی و برای این زیبایی از تو ممنونم.» شما همهچیز را به خدا ربط میدهید و دربارۀ آن با خدا صحبت میکنید.
سپس، وقتی اتفاق ناخوشایندی پیش میآید یا چیز بدی به چشمتان میآید، به این بسنده نمیکنید که دربارۀ آن بدیها ناله و نوحهسرایی بکنید. در عوض، میگویید: «خدایا، میدانم این اتفاق بدی است، اما، پدر آسمانی، خواهش میکنم از این بدی خوبی بیافرین. تمنا میکنم، اگر ممکن است، شرایط را تغییر بدهی.» پس در اتفاقهای ناخوشایند هم خدا را از نظرتان دور نمیکنید. اگر در جایی مشکلی به وجود آمده، به خدا میگویید: «ای خداوند، مشکلی پیش آمده، ما را از این مشکل نجات بده، این مشکل را حل بکن، در این مشکل جلال پیدا بکن.» پس، به عبارتی، هر اتفاق، خوب یا بد یا خنثی، هر چیزی را در پرتوِ خدا نگاه میکنید. هر پیشامد انگیزهای است با خدا صحبت بکنید. این یعنی پیوسته دعا کردن، همیشه دعا کردن.
دعا کردن به این معنی نیست که در طول روز، زیر لب، ذکر بگویید و کلماتی را مدام تکرار بکنید. دعا کردن به این معنی نیست که هر روز یک دعای مشخص را روخوانی بکنید. دعا به این معنی است که هر آنچه در طول روز برای شما پیش میآید و همۀ رویدادهای زندگی را به حضور خدا ببرید که در کنارتان حاضر است.
تصور بکنید دوست خوب شما کنارتان است. شاید دوست خوب شما زنتان یا شوهرتان یا نامزدتان است یا هر کسی دیگر. تصور بکنید بهترین دوست شما کل روز را با شما و در کنار شما است. شما با بهترین دوست خودتان یا با کسی که او را خیلی دوست دارید کل روز را میگذرانید و این دوست یا این شخص یک لحظه هم در کل روز از کنارتان دور نمیشود. حالا به من بگویید با این شخص چقدر صحبت کردید؟ آیا با او همانقدر صحبت کردید که امروز با عیسی مسیح صحبت کردید؟ آیا امروز اصلاً دعا کردید؟ چه حسی به دوست شما دست خواهد داد اگر کل روز را با شما باشد، اما یک کلمه با او حرف نزنید؟ خیلی مُضحک است، مگه نه؟ با این حساب، احتمالاً دوستی شما همینجا تمام میشود! وقتی دوست شما در کنارتان است، باید حضور او را به رسمیت بشناسید و در همهچیز حضور او را در نظر داشته باشید. شما به دوست خودتان میگویید: «این چقدر قشنگه! دیدیش؟» یا به او میگوید: «چقدر بد شد! حتماً باید کاری بکنیم.» شما همهچیز را در پرتوِ حضور این دوست نگاه میکنید. دعا نیز همین شکل است. شما همهچیز را در پرتوِ حضور خدا میبینید و حواستان جمع است که خدا در کنارتان حضور دارد. این یعنی دعای پیوسته و بیوقفه.
بسیار خوب، پس ضرورت دعا را بررسی کردیم و فهمیدیم دعا کردن به این دلیل واجب است که به ما حکم شده است. اما مورد دوم دربارۀ دعا این است که دعا خدا را جلال میدهد. وقتی دعا میکنید، خدا جلال پیدا میکند، چون، وقتی خدا دعای ما را برآورده میکند، خدا را میستاییم. به گفتۀ انجیل یوحنا ۱۴:۱۳، ما دعا میکنیم و خدا به خاطر جلال خودش دعای ما را پاسخ میدهد. «هر چیزی را که به اسمِ من سوال کنید بهجا خواهم آورد تا پدر جلال یابد.» خدا میفرماید: «من دعا را برآورده میکنم تا جلال بیابم.»
در این مورد، یک مثال میزنم. حتماً یادتان میآید که یکشنبۀ گذشته دربارۀ جمعآوری کمک مالی حرف زدیم تا بتوانیم در کشور ونزوئلا برنامۀ رادیویی راهاندازی بکنیم. بعدازظهر یکشنبه، از آقای لوییس پالائو پرسیدم: «در کل، برای ایستگاه رادیویی در شهر کاراکاس چقدر پول نیاز دارید؟» او گفت: «دو هزار و ششصد دلار برای برنامۀ تلویزیونی و دو هزار و چهارصد برای رادیو. در کل، پنج هزار دلار.» من هم گفتم: «بسیار خوب، امشب، در جلسۀ کلیسا از مردم میخواهیم با محبت و بزرگواری خودشان به این خدمت کمک بکنند. از خداوند میخواهیم پنج هزار دلار برای ما فراهم بکند.»
واقعیت این است که این مبلغ بیحساب و کتاب نیست، ما دقیقاً هزینه را حساب کردیم. در این کلیسا سابقه نداشته از مردم به این شکل کمک مالی بخواهیم، آن هم پنج هزار دلار! اما به خداوند دعا کردم و گفتم: «خدایا، ای کاش، این پنج هزار دلار با هدیۀ مردم فراهم بشود.» واقعیت این است که از میان هزار و هفتصد یا هزار و هشتصد نفر جمعیت این کلیسا هر کسی از کجا بداند چقدر باید هدیه بدهد تا این پنج هزار دلار جمع بشود؟ اگر روی کاغذ هم حساب بکنید، باز هم به مبلغ دلخواهمان نمیرسیم. برای همین، این درخواست را به حضور خداوند بردیم و گفتیم: «خدایا، اگر این پنج هزار دلار باید فراهم بشود، لطفاً خودت آن را مهیا بکن.»
بعد، چه شد؟ در جلسۀ عصر یکشنبه، هدیهها را جمعآوری کردیم و دوشنبه صبح که آنها را شمردیم چهار هزار و چهارصد دلار جمع شده بود. چهارشنبه، یک نفر به من خبر داد که «از هدیهها و کمکهای مالی مردم ششصد دلار دیگر هم جمع شده،» یعنی دقیقاً پنج هزار دلار. مشخص است که این برنامهریزی دقیق از عهدۀ ما خارج بود. ولی ما دعا کردیم و خدا برآورده کرد و چه کسی جلال پیدا کرد؟ خدا جلال پیدا کرد. ما برای همین دعا کردیم. واضح است که خدا میتوانست پنج هزار دلار را به هر طریقی برای ما فراهم بکند. ولی، اگر از خدا درخواست نمیکردیم تا خودش دست به کار بشود، در آن صورت، او را به این شکل جلال نمیدادیم. پس دعا وسیلهای است که خدا قدرتش را نشان بدهد و جلال پیدا بکند. این خیلی مهم است.
حالا نوبت مورد سوم است. ما باید دعا بکنیم، چون دعا ما را برکت میدهد. اما، در بافت و محتوای دعا، برکت به چه معنا است؟ برکت به این معنا است که وقتی دعا میکنیم، خوشحال میشویم. آدمهای دعاگو آدمهای خوشحالیاند. آیا میدانید چرا؟ چون با خدا صحبت میکنند و صحبت با خدا عالی و بینظیر است. سپس، وقتی خدا دعا را برآورده میکند، جواب دعا ما را خوشحال میکند.
چهارمین مورد دربارۀ اهمیت دعا این است که دعا نتیجه میدهد. من هم مثل شما دلم میخواهد کاری را انجام بدهم که میدانم نتیجه میدهد. من وقتم را برای کاری که نتیجه نداشته باشد هدر نمیدهم. اما دعا نتیجه میدهد. رسالۀ یعقوب ۵:۱۶ میفرماید: «دعای مرد عادل، در عمل، قوت بسیار دارد.» دعا نتیجه میدهد. دعای پرحرارتی که از دل یک شخص صالح و عادل برمیآید نتیجه میدهد. در واقع، دعا خدا را به حرکت میدارد. دعا شرایط را تغییر میدهد. شما برای پنج هزار دلار دعا میکنید و خدا پنج هزار دلار فراهم میکند. دعا نتیجه دارد. البته، گاه، جواب خدا منفی است و به دعای ما نه میگوید. اما خدا آنقدر تا به حال دعای ما را برآورده کرده که یقین داریم دعا نتیجه میدهد. رسالۀ اول یوحنا ۵:۱۵ میگوید: «اگر دانیم که هرچه سوال کنیم ما را میشنود، پس میدانیم که آنچه از او درخواست کنیم مییابیم.» به عبارتی، یوحنا میگوید: «اگر خدا دعای ما را میشنود، پس میدانیم که دعای ما را جواب میدهد.» بله، دعا واقعاً عملی است و واقعاً نتیجه دارد. اما دعا چطور عمل میکند و نتیجه میدهد؟ بسیار خوب، این سوال خوبی است که باید به آن پاسخ بدهیم.
اول از همه، یک وقتهایی، دعا به سرعت نتیجه میدهد. آیا تا به حال به این نکته توجه کردید؟ بعضی وقتها، باورتان نمیشود دعا چقدر سریع نتیجه میدهد! مثل ما، که یکشنبه بعدازظهر دعا کردیم و یکشنبه عصر جواب گرفتیم، شما هم حتماً چنین تجربهای داشتید. بله، گاه، دعا به سرعت نتیجه میدهد. به این آیۀ بینظیر در کتاب اشعیا ۶۵:۲۴ توجه بکنید: «قبل از آنکه بخوانند، من جواب خواهم داد و پیش از آنکه سخن گویند من خواهم شنید.» یعنی، حتی، قبل از آنکه دعا از دهانمان خارج بشود، خدا آن را جواب خواهد داد.
ولی یک وقتهایی جواب دعا تأخیر دارد. گاه، برای چیزی دعا میکنیم، ولی باید صبر بکنیم، چون قطعاً خدا خیلی بیشتر از ما میداند و خودش میداند که بهتر است درخواست ما به جای الان بعد برآورده بشود. انجیل لوقا ۱۸:۷ میفرماید: «آیا خدا برگزیدگان خود را که شبانهروز به او تمنا میکنند دادرسی نخواهد کرد، اگرچه برای ایشان دیرغضب باشد؟» به عبارتی، گاه، مسیر زندگی ناهموار است و باید از هفت خوان بگذرید. گاه، برگزیدگان خدا باید رنج بکشند و سختی ببینند و در مسیر دشوار، که انگار پایان ندارد، پیش بروند. اما خدا دعای برگزیدگان را اجابت خواهد کرد، حتی، اگر خیلی دیر جواب بدهد که البته از این دیر جواب دادن هدفی دارد. پس جواب دعا گاه بیدرنگ است، گاه، تأخیر دارد، گاه جواب دعا با آنچه درخواست کردیم کاملاً متفاوت است.
اما زمانهایی هم خدا حتی بیشتر از آنچه درخواست میکنیم دعای ما را برآورده میکند. هیچگاه آقای پاپی ریویل را فراموش نمیکنم. او واقعاً شخصیت جالبی داشت. پای این آقا فلج بود و نمیتوانست روی دو پا بایستد. برای همین، روی صندلی چرخدار مینشست و با هشتاد و پنج سال سن عجب دستهای قوی و پرزوری داشت! آقای ریویل، زمانی که موعظه میکرد، به منبر تکیه میداد و پای او از پشت منبر آویزان بود. این واعظ به منبر تکیه میداد و دعا میکرد. این آقا عطیۀ ایمان داشت و میتوانست به آن شکل دعا بکند که واقعاً شگفتآور بود. او در غرب میانۀ آمریکا مسوولیت یک خدمت مسیحی را به عهده داشت. این واعظ، که با صدای خیلی بلند حرف میزد، یکبار تعریف میکرد که یک خودروی اِستِیشن واگن لازم داشت. او میگوید: «زانو زدم و گفتم، خدایا، خودت میدانی که این خودرو را لازم دارم.» او به خدا گفته بود دلش یک خودروی آبیرنگ میخواهد، با این ویژگیها. خلاصه، برای کل مشخصات اِستِیشن واگن دعا کرده بود. او میگوید: «آیا میدانید چه شد؟ در یک هفته، سه خودروی اِستِیشن واگن از راه رسیدند. هللویا.» ناگفته نماند که آقای ریویل با صدای خیلی بلند، انگار که داد میزد، آمین میگفت. هر موقع هم که موقع دعا کردن خوشحال بود، پنج بار آمین میگفت.
بسیار خوب، این یک مثال بود از اینکه خدا به این آقا بیشتر از آنچه درخواست کرده بود بخشید. به نظرم، خدا میدانست نیاز این آقا بیشتر از آن مقداری است که خودش تصور میکرد. پس همیشه انتظار غافلگیر شدن داشته باشید. کتابمقدس در این مورد در کتاب ارمیا ۳۳:۳ میفرماید: «مرا بخوان و تو را اجابت خواهم نمود و تو را از چیزهای عظیم و مخفی که آنها را ندانستهای خبر خواهم داد.» یعنی خدا فراتر از آنچه میدانید و از آن خبر دارید برای شما فراهم میکند. رسالۀ افسسیان ۳:۲۰ همین را میگوید: «اکنون، او را که قادر است که بکند بینهایت زیادتر از هر آنچه بخواهیم.» خدا قادر است بیشتر از آنچه از او درخواست میکنیم به ما عطا بکند.
وقتی به خدمتم در کلیسای «محفل فیض» فکر میکنم، یادم میآید در همان سالهای اول، دعایم این بود: «ای خداوند، دلم میخواهد از من در این کلیسا استفاده بکنی و دلم میخواهد این کلیسا را برکت بدهی.» آن زمان، اصلاً ذهنیتی نداشتم خدمتم در این کلیسا به چه صورت پیش میرود، اصلاً کوچکترین تصوری نداشتم. اما، الان، هیچکس از کاری که خدا اراده کرده در این کلیسا انجام بدهد به اندازۀ من غافلگیر نیست. خدا در این کلیسا بینهایت بیشتر از آنچه بتوانم درخواست یا فکر بکنم انجام داده است.
بسیار خوب، حالا میرسیم به شرط دعا. وقتی دعا میکنید، دعای شما چه شرطهایی دارد؟ شرط اول این است که در نام مسیح درخواست بکنیم. البته لازم است این اصل را توضیح بدهم، چون بیشتر مردم دعا کردن در نام مسیح را خیلی ساده میگیرند. مردم، به خیالشان، در پایان هر دعا میگویند: «در نام عیسی، آمین» و همین یک عبارت تضمین دعای آنها است. از آن طرف، پیروان کلیسای مشایخی، در پایان دعا، فقط آمین میگویند و شما به خودتان میگویید: «پس چرا نگفتند در نام عیسی، آمین؟ اینطوری که دعایشان به سقف میخورد و بازمیگردد.» یکبار، یک نفر میگفت: «دعا بدون اشاره به نام مسیح مثل این است که نامۀ بدون تمبر به خدا بفرستید.»
همۀ حرف من این است که تصور میکنید باید این فرمول را در پایان دعا به کار ببرید، وگرنه دعای شما به گوش خدا نمیرسد. اما این واقعاً فکر مُضحکی است. تعداد خیلی کمی از دعاهای کتابمقدس، در پایان، میگویند: «به نام عیسی، آمین.» وقتی عیسی مسیح در انجیل یوحنا ۱۴:۱۳ میفرماید: «هر چیزی که به اسم من سوال کنید،» منظورش به کار بردن یک فرمول نیست. واژۀ «نام» یعنی کیستی عیسی مسیح. پس دعا کردن در نام مسیح یعنی درخواست کردن در هماهنگی با ذات و هویت مسیح. بله، منظور این است. به عبارتی، منظور این است که در دعا میگویید: «این را درخواست میکنم، انگار مسیح این را درخواست کرده است.» پس نام مسیح یعنی کیستی او.
به این آیه دقت بکنید: «به نام عیسی مسیح ناصری برخیز و بخرام!» منظور چیست؟ آیا منظور این است که این نام یک فن یا یک فرمول است که دعا را به جریان میاندازد؟ خیر، این نام از کیستی مسیح خبر میدهد، یعنی به خاطر قدرت مسیح و شخص مسیح برخیز و راه برو. بنابراین، نام مسیح نشانۀ ذات و هویت او است. پس، وقتی در نام مسیح درخواست میکنیم، هماهنگ با کیستی او درخواست میکنیم.
در این مورد، یک مثال میزنم. وقتی در نام مسیح دعا میکنیم، انگار میگوییم: «ای پدر آسمانی، این درخواست را دارم، چون میدانم این درخواست مسیح است.» آیا متوجه شدید؟ دفعۀ بعد، اینطور دعا بکنید، که البته میدانم دعای آسانی نیست: «خدایا، همۀ این رنج و سختی را به این دلیل از تو درخواست میکنم که میدانم این خواست عیسی مسیح است.» بله، دعا کردن در نام مسیح به این شکل است. اینطور دعا کردن یک نوع پاکسازی زوائد است. اگر اینطور دعا بکنید، از درخواست خیلی چیزها خودداری و چشمپوشی میکنید.
یکبار، یک بچۀ کوچک به خدا میگوید: «خدایا، مامان و بابام را برکت بده.» بعد، تا جایی که حنجرهاش جا داشت، با صدای بلند، به خدا میگوید: «خدایا، دلم یک دوچرخۀ تازه میخواهد.» سپس پدرش به او میگوید: «خدا که ناشنوا نیست.» پسربچه میگوید: «میدانم، ولی گوش مامانبزرگ در اتاق دیگر سنگین است.» بسیار خوب، پس معلوم شد خطاب به چه کسی دعا میکند! این دعا رنگ و بوی خودخواهی دارد. به قول رسالۀ یعقوب، «سوال میکنید و نمییابید، از اینرو که به نیّت بد سوال میکنید تا در لذتهای خود صرف نمایید.»
بنابراین، دعا در نام مسیح به این معنی است که میگویید: «من این درخواست را دارم، چون باور دارم خواستۀ من خواست عیسی مسیح میباشد.» آیا میتوانید برای عزیزانتان اینطور دعا بکنید: «برای نجات آنها دعا میکنم، چون باور دارم این خواست عیسی مسیح میباشد.» بله، حتماً که میتوانید اینطور دعا بکنید. آیا میتوانید برای سعادت روحانی خودتان دعا بکنید، چون میدانید این خواست عیسی مسیح است؟ بله، حتماً که میتوانید اینطور دعا بکنید. درخواستهایی وجود دارند که میدانید خواست عیسی مسیح میباشند و میدانید او نیز برای این درخواستها دعا میکند. دعا کردن در نام مسیح یعنی همین. ولی دعا کردن در نام مسیح به این معنا نیست که بگویید: «ای خداوند عزیز، دلم یک خودروی آخرین مدل میخواهد، چون میدانم این خواست مسیح است.»
دومین شرط این است که ما، علاوه بر اینکه در نام مسیح دعا میکنیم، با ایمان و باور قلبی دعا بکنیم. خدا میخواهد به او ایمان داشته باشید تا وقتی دعای شما را برآورده میکند او را بستایید. انجیل متی ۲۱:۲۲ میفرماید: «هر آنچه با ایمان، به دعا، طلب کنید خواهید یافت.» پس اولین شرط این است که هماهنگ با مسیح دعا بکنید. دومین شرط این است که با ایمان دعا بکنید. آیا واقعاً در دلتان باور دارید خدا دعا را برآورده میکند؟ این یک شرط است.
اما این ایمان و باور داشتن به چه معنا است؟ آیا به این معنا است که بگویید: «خدایا، اگر واقعاً خدا هستی، یک ترفندی به کار ببر، کاری بکن کارستان تا به تو ایمان بیاورم.» خیر، خدا کاری کارستان نمیکند تا به این دلیل مردم به او ایمان بیاورند. خدا به دعای کسانی پاسخ میدهد که به او ایمان دارند، او را باور دارند. در واقع، کلام خدا میفرماید: «اگر ایمان به قدر دانه خردلی میداشتید، بدین کوه میگفتید از اینجا بدانجا منتقل شو.»
الان یک خانم سالمندی به یاد آمد که در حیاط خانهاش یک تپّۀ بزرگ وجود داشت و او میخواست آن تپّه را بردارد و به جای آن گُل و گیاه بکارد. این خانم زانو میزند و دعا میکند: «ای خداوند، میدانم که میتوانی کوه را جابهجا بکنی. من ایمان دارم که میتوانی.» اما، روز بعد که از خواب بیدار میشود، آن کوه هنوز سر جای خودش بود و این خانم میگوید: «بله، میدانستم این کوه تکان نخواهد خورد.» بسیار خوب، این دعا کردن با ایمان نیست. این خانم میدانست خدا آن کوه را حرکت نمیدهد. رسالۀ یعقوب ۵:۱۵ میگوید: «دعای ایمان مریض را شفا خواهد بخشید و خداوند او را خواهد برخیزانید.» اینجا بحث دعا کردن با ایمان مطرح است، یعنی درخواست همراه با ایمان و باور قلبی.
حالا به سومین شرط میرسیم. سومین شرط این است که در راستای ارادۀ خدا دعا بکنید. همیشه باید بگویید: «ای پدر آسمانی، این درخواست را دارم، در ارادۀ تو.» رسالۀ اول یوحنا ۵:۱۴ میگوید: «این است آن دلیری که نزد وی داریم که هرچه بر حسب ارادۀ او سوال نماییم ما را میشنود و اگر دانیم که هرچه سوال کنیم ما را میشنود، پس میدانیم که آنچه از او درخواست کنیم مییابیم.» پس در نام مسیح دعا بکنید، با ایمان دعا بکنید، در ارادۀ خدا درخواست بکنید. اما فرض بکنید به خدا بگویید: «خدایا، این درخواست مرا برآورده بکن، چه آن را دوست داشته باشی یا نداشته باشی.» خیر، خدا این دعا را برآورده نمیکند. خدا به هر چیزی که از او درخواست میکنیم، به قول معروف، روی هوا پاسخ نمیدهد، حالا چه آن درخواست را دوست داشته باشد یا نه. همانطور که قبلاً گفتم، دعا ما را در راستای ارادۀ خدا قرار میدهد. این را هم بگوییم که دعا باید از دل پاک برخیزد. رسالۀ یعقوب ۵:۱۶ میگوید: «دعای مرد عادل، در عمل، قوت بسیار دارد.» اگر در زندگی شما زباله وجود داشته باشد، مجرای دعا را میبندد.
اما شرط دیگر این است که باید با جدیت و پشتکار دعا بکنیم. خدا از ما اصرار و پافشاری میخواهد. حتماً آن مردی را که در انجیل لوقا فصل ۱۱ نان میخواست به یاد دارید. او در خانۀ دوستش را که خواب بود میکوبد. صاحبخانه به او میگوید: «از اینجا برو.» اما این شخص باز هم در را میکوبد و صاحبخانه میگوید: «از اینجا برو.» خلاصه، از آن شخص اصرار و از صاحبخانه انکار! اما، سرانجام، صاحبخانه در را باز میکند و آن شخص میگوید: «مقداری نان میخواهم.» خداوند در توصیف این حکایت میفرماید: «آن شخص از بس در را کوبید به خواستهاش رسید و نان گرفت. شما هم اگر مداوم درخواست بکنید، جواب میگیرید.» به عبارتی، بحث بحث جویا بودن و طلبیدن است، یعنی آنقدر طالب و مشتاق چیزی هستید که آن را مدام و بیوقفه از خداوند درخواست میکنید. منظور مداومت و پشتکار است، نه تکرار مداوم یک کلمه یا یک جمله.
حالا به سومین مورد دربارۀ دعا میرسیم، یعنی محتوای دعا. دعا باید دربارۀ چه چیزی باشد؟ بسیار خوب، قبلاً اشاره کردیم که به هر شکل و حالت میتوانید دعا بکنید: ایستاده، نشسته، با صدای بلند، با نجوا، دعا در خلوت، دعا در جمع، که افسسیان فصل ۶ آیۀ ۱۸ از آن صحبت میکند. حالا محتوای دعا نیز میتواند همهگونه باشد: تقاضا، یعنی درخواست برای خواستهها. شفاعت، یعنی دعا برای نیازهای دیگران. شکرگزاری، یعنی تشکر از خدا برای کارهایی که انجام داده است. ستایش، یعنی تمجید خدا و صفتهای او. پس با هر محتوایی میتوانید دعا بکنید.
اما موضوع دعای شما باید چه باشد؟ دربارۀ چه چیزی دعا میکنید؟ موضوع دعا خودتان هستید و دیگران، یعنی برای خودتان و برای دیگران دعا میکنید. آیاتی در کتابمقدس به شما میگویند برای چه کسانی دعا بکنید. این مطالعۀ جالبی است. یک زمانی را اختصاص بدهید و همۀ آن آیات را بررسی بکنید که توضیح میدهند برای چه کسانی باید دعا بکنید. آیا تا به حال برای آنها دعا کردید؟ شما باید به درگاه خداوند دعا بکنید تا برای برداشت محصول کارگر بفرستد. شما باید دعا بکنید تا خدا مبشران تازه و معلمان تازه و واعظان تازه را به خدمت بخواند. آیا تا به حال برای این موضوعات دعا کردید؟ آیا برای رییسجمهور مملکتتان دعا میکنید؟ کلام خدا به ما میگوید برای دولتمردان و صاحبمنصبان دعا بکنیم. آیا برای فرماندار و نیروهای پلیس محلی دعا میکنید؟ آیا برای پلیس محلۀ خودتان دعا میکنید؟ باید برای پلیس محله و برای فرماندار دعا بکنید. یک دنیا آدم وجود دارد که باید برای آنها دعا بکنید. آیات زیادی در عهدجدید از کسانی نام میبرد که باید برای آنها دعا بکنید.
در خاتمه، این را هم بگوییم که برای دعا کردن یک سری موانع وجود دارد. مزمور ۶۶:۱۸ به یک مانع کلی اشاره میکند: «اگر بدی را در دل خود منظور میداشتم، خداوند مرا نمیشنید.» سد راه دعا گناه است. اما این گناه شکلهای بسیار مختلف دارد که اولین آن خودخواهی است. اگر با خودخواهی دعا بکنید و دعای شما محدود به امیال و خواستههایتان باشد، دعای شما شنیده نمیشود.
مانع دیگر بیتوجهی و بیتفاوتی و بیخیالی است. یک مانع جالب نیز زمانی است که با زنتان رابطۀ خوبی ندارید و دعای شما بیجواب میماند. آیا این را میدانستید؟ این مانع برای آقایان سنگین است. مردم خیلی وقتها تعجب میکنند که چرا اوضاع خانه و خانوادۀ آنها درست نیست. بسیار خوب، شاید اول باید رابطه با خانم خانه درست باشد تا بعد مرد خانه بتواند به درگاه خداوند دعا بکند.
مورد دیگر شک و تردید است. به گفتۀ یعقوب، وقتی جنبش میخورید، دعای شما شنیده نمیشود.
بسیار خوب، این پیغام یک نگاه کلی و اِجمالی و یک بررسی پایه و اولیه دربارۀ موضوع دعا بود.
با هم دعا بکنیم.
ای پدر آسمانی، از تو ممنونیم که ما را دور هم جمع کردی. برای کسانی که در این کلیسا هستند از تو ممنونیم. بسیاری از آنها نوایمان هستند و مشتاق و راغب شناخت اصول اساسی و اولیه. برای کاری که در زندگی آنها انجام میدهی از تو ممنونیم، چون این نوایمانان نیاز خودشان را قبول دارند و حاضرند به راهنماییها و رهنمودها گوش بدهند. از تو میخواهیم از این مردم استفاده بکنی. برای این جلسۀ پرستش و برای همۀ کارهایی که در زندگی این نوایمانان انجام خواهی داد تو را میستاییم و جلال میدهیم. در نام مسیح. آمین.
پایان

This article is also available and sold as a booklet.